خادم الاسلام

کتاب‌ها، دلنوشته‌ها، یادداشت‌ها، مقالات و اشعار خادم الاسلام خلیل الرحمن خباب
  • خادم الاسلام

    کتاب‌ها، دلنوشته‌ها، یادداشت‌ها، مقالات و اشعار خادم الاسلام خلیل الرحمن خباب

مشخصات بلاگ
خادم الاسلام

متولد ۱۳۸۰

تحصیلات:
- مدارس متفرقۀ فاریاب (دورۀ ابتدایی ۹۰ - ۹۵)
- دارالعلوم انصار و دارالعلوم محمدیه هرات (دورۀ متوسطه ۹۶ - ۹۸)
- عین‌العلوم گُشت سراوان (دورۀ موقف‌علیه ۹۹)
- دارالعلوم مکی زاهدان (دورۀ حدیث ۱۴۰۰)

طبقه بندی موضوعی
دوشنبه, ۴ بهمن ۱۴۰۰، ۰۸:۰۱ ق.ظ

نعمت‌های بی‌کران الهی

یکی از خطاب‌های الله متعال به رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم در سورۀ ضحی این است که در مورد نعمت‌های پروردگار سخن بگویند؛ بنابراین امروز می‌خواهم در مورد نعمت‌های ارزشمند پروردگار نسبت به خودم سخن بگویم. تردیدی وجود ندارد که اگر هریک از ما نظر کوتاهی به داشته‌های خود بیندازیم، متوجه می‌شویم که غرق نعمت‌های پروردگار هستیم و بالاترین آن‌ها نعمت ایمان، عافیت و علم است.
الحمدلله همیشه باران نعمت‌های بی‌کران الهی را در وجود خودم احساس کردم و می‌کنم؛ اما اینک می‌خواهم چند نعمت مهمی که امسال نصیب این فقیر شده با شما در میان بگذارم:
۱- مکی محبوبم؛ از زمانی‌که وارد مدرسه شدم و در مورد مدارس بزرگ آگاهی یافتم، علاقۀ شدیدی در وجودم موج می‌زد که در حوزهٔ علمیهٔ دارالعلوم مکی زاهدان درس بخوانم و از استادان این‌جا کسب فیض کنم. سال‌ها گذشت و این نعمت بزرگ الهی و آرزوی دیرینه‌ام، همگام با نعمت‌های بزرگ دیگری نصیبم شد.
۲- آرزوی پدر‌ومادرم؛ الحمدلله در خانوادۀ ما همۀ برادرانم در مسیر علم‌ودانش بودند و هستند و از بخش‌های مختلف علمی معاصر فراغت حاصل کردند؛ اما یکی از آرزوهای دیرینۀ پدرومادرم این بود که یکی از فرزندانشان در مدارس اسلامی درس خوانده و فراغت حاصل کند و خوشبختانه این قرعۀ فال به‌نام این فقیر زده شد. سختی‌ها و مشکلات مسیر علم بر کسی پوشیده نیست؛ اما به‌یاری پروردگار، با دعای پدرومادرم و با تشویق‌ها و کمک‌های همه‌جانبۀ برادرانم این مسیر پر خم‌وپیچ طی شد و اینک در آستانۀ فراغت (عرفی) قرار گرفتم و توفیق یافتم که در محضر استادان مخلص و مهربان زانوی تلمذ بزنم و از داشته‌های ارزشمندشان کسب فیض کنم، خدا را سپاس.
۳- خوراک دوست‌داشتنی‌ام؛ یکی از آرزوهای دیرینۀ دیگرم از بدو ورود به مدرسه تا این دم، یادگیری نویسندگی است. زمانی‌که در کشور عزیزمان افغانستان بودم، جرعه‌های کوچکی از این فن را آموختم و به‌عنوان یک ساده‌نویس می‌نوشتم و روزبه‌روز بیشتر شیفته می‌شدم. خدا را شکر سال گذشته در حوزۀ عین‌العلوم گُشت و امسال در مکی محبوب، از اساتید بزرگوار و دوستان مهربانی کسب فیض کردم و به داشته‌هایم افزودم.
۴- دوستان هم‌فکرم؛ سال‌هاست که با دیدن اختلاف‌های ناسور علما و جروبحث‌های بزرگ فروعی این قشر، آشفته و کلافه شده‌ام و از اینکه می‌بینم عده‌ای از علما و روحانیون به خاطر مسائل فروعی باهم اختلاف دارند و به کشمکش‌های بی‌مورد دچار شده‌اند، به‌شدت رنج می‌برم و متأسفانه عده‌ای عالم‌نما و ناآگاه به آسیاب دشمن آب می‌ریزند و این اختلاف‌های کوچک را بزرگ جلوه می‌دهند و از کاه کوه می‌سازند؛ اما الحمدلله بازهم نعمت دیگر پروردگار در این حوزه نصیبم شد و با دوستان هم‌فکر و دلسوزی آشنا شدم و هرهفته نشست‌ها و مشوره‌های داریم و در مورد این معضل بزرگ رایزنی و چاره‌اندیشی می‌کنیم و سعی داریم که این اتحادمان را پس از دورۀ فراغت نیز حفظ نماییم. امیدوارم الله متعال دوستانم را حفظ فرماید و اتحادمان را پایدار کند. از سوی دیگر، در بخش‌های نشریه‌ها و مجله‌های ارزشمند اسلامی با دوستان و هم‌فکران بزرگوار دیگری نیز آشنا شدم که هم از داشته‌هایشان استفاده می‌کنم و هم با بودن در کنارشان از تک‌روی‌ها و خستگی‌های تنهایی درمی‌آیم.
یکی از این عزیزان همیشه این شعر زیبا را در همه‌جا متذکر می‌شود که
یک‌دستت ای مسلمان هرگز صدا ندارد
با یک گل ای برادر گلشن صـفا ندارد
۵- دوست دوران کودکی‌ام؛ سال‌ها قبل، وقتی تازه وارد مدرسه شده بودم، با پسرعمویم یکجا درس می‌خواندیم و حدود سه یا چهارسال باهم بودیم و روزهای شیرینی را باهم سپری کردیم؛ اما بعدها از هم جدا شدیم و سال‌ها از هم دور بودیم و امسال در کنار نعمت‌های دیگر پروردگار، این نعمت هم نصیب شد. حقا نعمت بزرگی است که با پسرعمو، برادر و دوست دوران کودکی همراه باشیم و با یادآوری خاطره‌های شیرین دورۀ کودکی، دهان‌مان را شیرین کنیم، باز هم الحمدلله.

✍️ خباب آل محمود
۱۸ دی‌ماه / جدی ۱۴۰۰

 

پیج اینستاگرام

کانال تلگرام

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی