مرگ ما چه زمانی فرا میرسد؟
این دنیا ساعات و لحظاتی بیش نیست. هر روز سپری شود، بخشی از ما رفته است.
اگر به اطراف خود نگاهی بیندازیم، متوجه میشویم که چه بسا افرادی، همین چند روز قبل، چند هفته قبل و چند ماه قبل، در کنار ما بودند؛ با هم مینشستیم، میگفتیم و میخندیدیم، ولی حالا نیستند. رفتند؛ ساکن قبرها شدند و در انتظار قیامت بهسر میبرند.
حالوروز همۀ منوشما همین است؛ روزی باید طعم مرگ را بچشیم و از این دنیا رخت سفر بربندیم.
اگر دقیقتر بنگریم، آنهایی که رفتند، همه بیمار و کهنسال نبودند؛ همه در اثر شلیک گلوله، غرقشدن در دریا، یا پرتشدن از کوه نمردند. پس هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد دقیقاً لحظۀ مرگ ما چه زمانی است؟!
چه بسا افرادی بودند که
شب سر را بر بالین گذاشتند و صبح بیدار نشدند؛
با سلامتی و تندرستی سوار ماشین شدند، اما نتوانستند با پای خود پیاده شوند؛
قصرها و خانههای مجللی ساختند، اما نتوانستند هرگز وارد آنها شوند؛
تمام زندگیشان را صرف موفقیت فرزندان خود کردند، اما نتوانستند آثار و ثمرۀ کار خود را ببینند؛
مال و دارایی خود را صرف مخارج ازدواج با زیباترین زنها نمودند، اما نتوانستند یک شب هم در کنار آنها بخوابند؛
و...
پس کلماتی مثل «فردا انجام میدهم»، یا حتی «امروز انجام خواهم داد» را از ذهنمان پاک کنیم و از حال حرف بزنیم. البته فقط حرفزدن کفایت نمیکند، باید عمل کنیم!
باید هر لحظه که فرصت داریم، به کارهای خیر مبادرت ورزیم و اگر فرصت نداریم، باید فرصت بسازیم؛ چون حسرت فردا، غفلت امروز را جبران نمیکند.
این کلمات ناقص بنده را کسانی درک خواهند کرد که در زندگیشان دچار مشکلات و مصایب شده باشند؛ در بستر بیماری افتاده و تلخیهای روزگار را چشیده باشند.
✍️ خلیل الرحمن خباب
۱۷ مهر - میزان ۱۴۰۰