درد از نزدیکان و درمان از بیگانگان
برادران یوسف علیهالسلام که نزدیکترینهایش بودند، گفتند:
﴿ٱقۡتُلُوا۟ یُوسُفَ أَوِ ٱطۡرَحُوهُ أَرۡضاً﴾
«یوسف را بکُشید یا او را به سرزمینی (دور دست) بیفکنید».
اما عزیز مصر که یک غریبه بود، گفت:
{أَکۡرِمِی مَثۡوَاهُ}
«او را گرامی بدار».
گاهی بیشترین ضربهها و سختترین زخمزبانها و اذیت و آزارها را از نزدیکترین افراد زندگیمان میبینیم؛ اما از آنطرف افرادی که هیچ نمیشناسیم و در زندگی هیچ ارتباطی نداشتیم، مرهم دردهایمان میشوند و غمهایمان را میزدایند.
داستان مشهوری است (که از صحت و سقمش خدا خبر است):
وقتی یوسف علیهالسلام را میخواستند به چاه بیندازند، لبخندی زد.
از او پرسیدند: چرا خنده میکنی؟
گفت: زمانی با خودم فکر میکردم که چگونه کسی میتواند به من ظلم کند یا زور بگوید، در حالی که برادران شجاعی چون شما دارم؛ اما ندانستم که روزی خود شما بلای جانم خواهید شد.
✍ خلیل الرحمن خباب
۹ سنبله / شهریور ۱۴۰۱