خستهام
خستهام از هتاکان هرزهگوی که حرمتها را میدرند و با فحاشی و ناسزاگویی آبروی مردم را میبرند.
خستهام از خونخواران زالوصفتی که خون برادر و خواهر و دوست خود را میمکند.
خستهام از بیخردان ناخلف و نااهلان بیهدفی که حتی به والدین خویش ناسزا گویند (؛ آنها والدین مردم را دشنام میدهند و مردم هم والدین آنها را).
چه خوش گفت پیغمبر راستگو
که بر والدین خود ناسزا مگو
چو گویی ناسزا والدین مردم را
ز تو گیرند آنان این طرز خو را
آشفتهام از دست آنانی که عبادت را با ابادت، عمارت را با ابارت، نجابت را با جنایت، رحمت را با زحمت، مَه را با مِه و زین را با شین اشتباه گرفتهاند و به ظاهر میبینند و میبندند و میبافند.
عریانی را پیشرفت و پوشیدگی را عقبماندگی میخوانند.
بیریشی را بینش و با ریشی را چندش مینامند.
زنها از اینکه نامرد خطاب شوند، مینالند و مردها از پوشیدن لباس زن، میبالند.
مولانای بلخی چه زیبا میفرماید:
کار پاکان قیاس خود مگیر
گرچه باشد در نوشتن شیر شیر
آن یکی شیر است اندر بادیه
وآن دگر شیر است اندر بادیه
آن یکی شیری است کهآدم میخورد
وآن دگر شیری است کهآدم میخورد
✍️ خلیل الرحمن خباب
۲۴ جوزا / خرداد ۱۴۰۱
▪️ کانال تلگرام
▪️ واتساپ