جملاتی از دل جوانان
بیایید اینبار جملاتی از دل شما جوانان شوخوشنگ بنویسم!
مربیان گرانقدر!
جوانان را ازدواج دهید، تا فردا کسی نگوید که بیچاره فلان جوان! ازدواج نکرده از دنیا رفت...
به قول معروف:
زنده را تا زنده است باید به فریادش رسید
ورنه بر سنگ مزارش آبپاشیدن چه سود؟
یا به فرمودۀ سعدی:
بیا تا برآریم دستی ز دل
که نتوان برآورد فردا ز گل
به فصل خزان در نبینی درخت
که بیبرگ ماند ز سرمای سخت
پس تا هنوز که زنده و سرزندهاند، قدر آنها را بدانید و خواستههایشان را برآورده سازید؛ چون حسرت فردا، بیتوجهیهای امروز را جبران نمیکند.
آیا میدانستید جوانی که به سنوسال ازدواج رسیده و پدرش وسعت و توانایی ازدواجدادن آن را دارد و اقدامی نمیکند، هر گناهی که این جوان از باب خواهشات شهوانی مرتکب میشود، بخشی از آن به حساب پدر ثبت میگردد؟!
آیا میدانستید همانگونه که یک پدر دلسوز مسئولیت دارد تا بهترین دختر را برای پسرش انتخاب کند، بر او لازم است که بهترین پسر را برای دخترش برگزیند؟!
آیا میدانستید که به جیبزدن مهریۀ ازدواج دختر، بدون اجازۀ او حرام است؟!
آیا میدانستید که بیشتر بدبختیهای عصر حاضر، بهسبب مهریههای سنگینیست که پدرها برای دخترانشان تعیین میکنند؟!
پس بدانید که در این عصر پر از فتنه و آشوب، یگانه راه نجات از دامها و چالههای شیطانی، ازدواجدادن جوانان است.
تنها پدر نیست که تمام مسئولیتها را به دوش داشته باشد و تمام هزینۀ ازدواج را پرداخت نماید؛ بلکه برای جوانان نیز لازم است که تلاش کنند و پدرشان را در این راه، یاری نمایند. یاری به پدر، در حقیقت یاری بهخود است...
جوانی که میخواهد همسر صالح و پاکدامنی داشته باشد، باید خودش را اصلاح سازد و پاکدامنی را اختیار نماید؛ چون
نوریان مر نوریان را طالباند
ناریان مر ناریان را جاذباند
همچنین برای یک جوان لازم است که خواستۀ خودش را با پدرش در جریان بگذارد، تا از اتفاقات ناگوار آینده جلوگیری نماید؛
امام شافعی رحمهالله میفرماید:
«برای یک جوان لازم است که از تمایل خود به ازدواج، پدرش را مطلع سازد».
پینوشت:
متأسفانه در عرف ما، واژۀ جوان را بیشتر برای مردها و پسرها به کار میبرند، نه زنها و دخترها... کلمات ناچیز بنده -جز در موارد استثنایی- متوجه هردو قشر میگردد.
✍️ خلیل الرحمن خباب