دوشنبه, ۲۲ فروردين ۱۴۰۱، ۰۸:۰۰ ب.ظ
آواره
به جرم اینکه افغانم
تمام عمر نالانم
ز دست دشمنان دون
به زیر چاه زندانم
ندارم درهم و دینار
ندارم عزتی بسیار
برای چند تومان خوار
به ایران و به تهرانم
یکی دزدید خوان من
یکی بلعید نان من
زدند آتش به جان من
تک و تنها و حیرانم
شدم آواره همچون خس
شدم صدپاره و بیکس
ز دست این همه کرکس
بسی افگار و بریانم
ندارم شادی و شوری
ندارم قدرت و زوری
بسی دیدم رنجوری
همه گویند نادانم
فقیر و خسته و زارم
شدم تبعید و بیکارم
به دید هرکسی خوارم
نمیدانند که انسانم
خدایا خود پناهم باش
ز دست این همه اوباش
ز شر این همه خفاش
نجاتم ده تو رحمانم
سروده: خلیل الرحمن خباب
۲۱ حمل / فروردین ۱۴۰۰